loading...

آئین مستان

متن روضه ورود کاروان به کربلا , متن روضه , ورود کاروان به کربلا , کربلا , متن روضه ورود به کربلا , ورود به کربلا , متن روضه شب دوم محرم , شب دوم محرم ,

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2236 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1751 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6712 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3823 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4372 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 321 زمان : نظرات (0)

ز چشم پُر گوهر من خدا خبر دارد

خیلی امام حسن عسكری غریبه

ز چشم پُر گوهر من خدا خبر دارد

دیگه چی آقاجون؟ بگو ماهم خبر دار بشیم

زجان پُر شرر من خدا خبر دارد

فارسیش این میشه: سوختم،جیگرم آتیش گرفت.

كه بود معتصم و ظلم او چگونه شكست

زكینه بال و پر من خدا خبر دارد

امام حسن قربونت برم،آقاجان. غریب بودی می دونم، تنها بودی می دونم، در حصار بودی می دونم، جیگرت می سوخت می دونم، اول اثری كه زهر می ذاره، انسان رو تشنه میكنه، اینم می دونم. اما كنارت یه خانومی مثل مادر مهدی بوده، آقاجانم، امشب می خوام دل این دوستانت رو بسوزونم، با یادآوری غم یه حسن دیگه، اما من یه حسن سراغ دارم گوشه ی مدینه، محرمش،همسرش، زهرش داد، هی گفت: جعده جیگرم میسوزه، قطره ی آبی داد، نه والله، سوخت جیگر امام مجتبی علیه السلام

چون آتیش خشم جُعده افروخته شد

از زهر جفا جیگرش سوخته شد

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 4300 زمان : نظرات (0)

 

حاج محمود کریمی

 

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْاَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

با این که خمیده خسته عمه

هستیم همه ز هستِ عمه

طاغوت شکست با کلامش

با آه دل شکسته عمه

با دست میان بند زنجیر

از گردن دین گسسته عمه

این طور که او مراقب ماست

با گردن و دست بسته عمه

حتما پدرم تمام ما را

آن روز سپرده دست عمه

+وقتی صدا زد حسین زن و بچه رو به کی میسپاری دست رو سینه زینب گذاشت آرام شد یعنی به تو میسپارم.....

حتما پدرم تمام ما را

آن روز سپرده دست عمه

در حیرت از اقتدار اویم

+وقتی مقابل یزید قرار گرفت، یه زن با چندتا زن و بچهٔ دیگه مولا بیمار ما، خانم فرمود: عددی نیست من بخوام با تو حرف بزنم...

در حیرت از اقتدار اویم

از غیر حسین رسته عمه

هر گاه حرم بخواب رفته

چون شیر نری نشسته عمه

شمشیر علیست در کلامش

ای جانم ناز شست عمه

جانم به فدات ای دلاور

شمشیر علی نه خسته عمه

+ شعر از زبان امام سجاد خوندم مبنی بر اینکه همه بچه ها گفتند عمه نبود همه ما رفته بودیم، خدا سایع عممون بالا سرمون نگه داره...

از غم آل حق شده گریه و دیده همنشین

اشک چکد به سینه با اذن امیرمومنین

دست نیاز می زند بر سر و سینهٔ خودش

آه نماز می کشد شعله به جان اهل دین

روضه گرفته آسمان آب شده است نوحه خوان

ز آتش قلب فاطمه لرزه فتاده بر زمین

میرود آن امام که از برکات سجده اش

باز شدست راه دل تا خود رب العالمین

صفحه به صفحه عشق را صفحه ای از صحیفه اش

سجده کنان رقم زده حضرت زین العابدین

آن که ز گریه های او سنگ به گریه آمده

خوانده میان گریه ها داغ حسین را چنین

گر چه غمی به وسعت کرب و بلا نمیشود

هیچ کجا به سختی شام بلا نمیشود

+ ان شاءالله همین جمع بقیع با هم گریه کنیم...الان زائر نداره....

گر چه غمی به وسعت کرب و بلا نمیشود

هیچ کجا به سختی شام بلا نمیشود

ز بس که گریه کرده ام خون شده هر دو دیده ام

نفس گرفته عاشقی از نفس بریده ام

گر چه گرفته از عطش شعله ز پای تا سرم

گر چه تنم گرفته گُر زهر جفا چشیده ام

گر چه در آخرین دمم دم ز فراق میزنم

شعله زند به جان من آه ز دل کشیده ام

گر چه به چشم خویش تن روز دهم مصائب

 گودی قتلگاه را از دل خیمه دیده ام

گر چه به گوش خویشتن از لب خشک تشنه ها

از دم زیر دشتنه ها وا عطشا شنیده ام

این همه داغ دیده ام این همه روضه خوانده ام

باز در این عزا ببین من به کجا رسیده ام

که سالهاست دیده از اشک رها نمیشود

هیچ کجا به سختی شام بلا نمیشود

پرده به پرده در نظر میرود از برابرم

بعد وداع آخرش میرود اکبر از حرم

+اینا رو دیدم داداشم اومد تو خیمه ها زن و بچه دورش گرفتن، کجا میری؟ صدای بابام بلند شد راش کنید این غرق در خداست، ساعتی دیگر صدای برادرم شنیدم، ابتاه هذا جدی رسول الله...

+از در خیمه بیرون آمدم دیدم بدن داداشمُ رو عبا دارن میارن...

قاسم و اذن رفتن و بوسه نعل بر تن و

طعم عسل چشیدن طفل عموی اطهرم

نالهٔ آب آب را شرم رخ رباب را

بر روی دست باب خود ذبح علی اصغرم

ساقی بی قرار را خیمه و انتظار را

عمه که با برادرش، گفت چه شد برادرم

حملهٔ تیغ و دشنه را، خاک و گلوی تشنه را

عمه کنار قتلگه گرفت چشم خواهرم

بر روی نیزه ماه را آتش و خیمه گاه را

ناله خواهرم که گفت عمه کجاست معجرم

گر چه دلم از این همه غصه جدا نمیشود

هیچ کجا به سختی شام بلا نمیشود

+آقا جان این همه مصیبت تا میگن کجا سخت گذشت می فرمایید: الشام الشام الشام... مگه شام چه خبر شد؟ فرمود: هفت تا مصیبت تو شام به ما وارد شد، چندتاشو برا شما گریه کنا بخونم...

پشت در دروازه ساعات...

+برای روضه شام نمیدونم چطور میخوای ناله بزنی... اما هر جا ناموست میخواد بره میگی حتما یه مرد باهات باشه، شده بچه باهاش میفرستی، آل الله آخر غیرتن لذا مادر وقتی به مسجد رفت حسن با خودش برد، حسن هم دنبال مادر راه افتاد، هزار سال داریم از اون همراهی میسوزیم....

پشت در دروازه ی ساعات

پیش نگاه خیل نامحرم

+یه گوشه اهل بیت رو جمع کرده بودن مردم برا تماشا میومدن، حالا چرا چند روز موندن، واسه اینکه شهر رو آذین ببندن... یه عده داشتن سنگ جمع میکردن... مردم برا سربازاشون غذا میاوردن ... الشام ...

پشت در دروازه ی ساعات

پیش نگاه خیل نامحرم

با دیدن ناموس آل الله

من آرزوی مرگ میکردم

تو ازدحام کوچه های شام

دیدم یکی از بچه ها گم شد

دیدم سر بابا زمین افتاد

بین جماعت زیر پا گم شد

ای وای از اون وقتی که اون نامرد

آتیش به مغز استخوان میزد

ما،بغضمون توی گلو موندو

اونم با چوب خیزرون میزد

الشام ... الشام ... الشام ...

+چهل سال با همین روضه گریه کرد...

الشام ... الشام ... الشام ...

دیدم که مردم روی پشت بوم

واسه تماشای ما میشینن

ما اهل بیت و اصل دین هستیم

میگفتن اینا خارج از دینن

ای وای از اون شب که تو ویرونه

تا صبح هر شب بچه هق هق کرد

بابام اومد ویرونه روشن شد

از فرط گریه خواهرم دق کرد

+تو بازار دید یه گوسفندی رو ذبح کردن، ایستاد، سوال کرد به این حیوان آب دادی یا نه؟ آری آقا جان دستور دینمونه اول دادم بهش خیالتون راحت، های های شروع کرد ناله زدن، یادم نمیره باباصدا میزد وای جگرم از تشنگی ..... ای حسین ....

+از قول مادرش فاطمه یه جمله روضه گفت: بنی قتلوک عزیزم کشتنت ومن شرب ماء منعوک آب بهت ندادن ... ای حسین ....

+شب شهادت امام سجاد هرکی حاجتی داره، هر کی گره به کار داره، صدر حاجاتمون فرج امام زمان(عج) ای خدا فرج آقامون برسان ....

 دانلود بخش اول

روضه شهادت امام سجاد (ع) - با این که خمیده خسته عمه - حاج محمود کریمی

دانلود بخش دوم

روضه شهادت امام سجاد (ع) - قاسم و اذن رفتن و بوسه ی نعل بر تن  - حاج محمود کریمی

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 650 زمان : نظرات (0)

حسن خلج

 

منم قاهر ، منم والی ، منم غالب

منم لحظه به لحظه درد را طالب

حسین ابن علی را اولین نائب

علی ابن حسین ابن علی ابن ابیطالب ...

منم دریایِ بی ساحل

منم پیغمبری که کربلا بر او شده نازل

نه یک بخشش!تمام بخش هایش کاملاً کامل

تمام کربلا با سوره های قاسم و عون و علی اکبرو

آیات کوتاه علی اصغر و آیات مکی ابوفاضل

منم آنکه سنان و ازرق و خولی و شمر و حرمله

با هم مرا گشتند هی قاتل

همین که چشم وا کردم خودم دیدیم علی اکبر ارباب پیش چشم بابایم قدم میزد

قدم میزد دل بابا و نظم شانه های محکم عباس و سقف آسمان را با قدم هایش بهم میزد

برای قد بابایم خمیدن را رقم میزد ...

همین که چشم بستم در میان دشت غوغا شد

همین که چشم وا کردم بمیرم قاتلش از پیکرش پا شد

نفهمیدم چه شد از حال رفتم

تا صدایی آمد از دشمن چرا ساکت نشستید؟..آی فرزند رشیدش در میان خاک صحرا اربا اربا شد ...

بازم بگم چی دیدم ؟!!...

هراسان نجمه را دیدم که بالای سر نعشی کشیده ...

گوییا داغ امام مجتبی دیده

که قاسم هست اگر چون آن جگر گوشه برایش مثل آن روزی که می امد

جگر های حسن در تشت حالا پیکر قاسم میان دشت روی خاک پاشیده ...

آخ نمی دونید چه روزی بود اون روز ... چشمم و باز میکردم یه غمِ تازه ...

دوباره چشم بستم ناگهان تسبیح خاک کربلا افتاد از دستم

صدای داغ هل من ناصرا در گوش من پیچید

پدر بر روی دستش برد اصغر را  ...

 دل خانم رباب آشوب شد ترسید،گمانم قاتلش را که کمان برداشت بین آن جماعت دید

نمی گویم چه شد اما پدر خون علی اصغرش را در هوا پاشید ...

نمی گویم چه شد اما پدر در موقع برگشت می لرزید

نمی گویم چه شد اما پدر گم کرد دست و پای خود را و عبایش را به سرعت دور او پیچید ...

همین که رفت پشت خیمه من هم رفتم از حال و

همین که حال من آمد به جایش،خودم دیدم که دارد میرود با چکمه شمر آنجا توی گودال ...

دوباره رفتم از هوش و صدای شیحه اسبی که خون میریخت از زین و تن و سم و سر و یال و دهانش ....

حسین ......

اگر این است تاثیر شنیدن

شنیدن کی بود مانند دیدن ...

باعثِ این شد،بفهمم که پدر هم بی گمان رفته

و با علم امامت خود ببینم که پس از شمر لعین در گودی گودال

با نیزه سنان رفته و از بس لطمه دیده سر به نوک نیزه،با زحمت ... نه ! با یک تکان رفته ...

وزینب بعد از آنی که نیزه و شمشیرها را پس زده ، سمت حرم لطمه زنان ....

منم من حضرت سجاد راوی هزاران روضۀ مکشوف

آنجا که خودم دیدم سر بابا ز روی نیزه اش افتاد

منم اصلا خوده روضه که هی مجلس به مجلس میرود از کربلا تا شام

منم آن مجلسی که سوخته زیر آتشی که ریخته از بام ...

منم آن مجلسی که آخرش از اول لبریز اشکش میشود پیدا

منم آن مجلس کنج خرابه ، آه ،وقتی روضه خوانی میکند طفل سه ساله با سر بابا

منم آن مجلسی که روضه اش پایان نمی گیرد

در این مجلس رقیه تشنه است اما نمی دانم چرا باران نمیگیرد ...

منم آن مجلسی که دعوتی هایم برای خواندن روضه،سر بر روی نی ماندست

منم بی تاب،منم خسته،منم غمگین،منم والی

منم قالب علی ابن حسین ابن علی ابن ابیطالب ...

 حسین جانم ... حسین جانم ...

حسین جانم جانم جانم .... 

روضه شهادت امام سجاد (ع) بحر طویل - منم قاهر ، منم والی ، منم غالب - حاج حسن خلج

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3928 زمان : نظرات (0)

حاج میثم مطیعی

 

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ

چی میشه من بیام پایین پات دست به سینه بگذارم و بگم:

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

سلام من به بقیع و به چار قبر خرابش

+امشب شب شهادت پسرته حسین جان

دریا به دیده ی تر من گریه می کند

آتش ز سوز حنجر من گریه می کند

سنگی که می زنند به فرقم ز روی بام

بر زخم تازه ی سر من گریه می کند

+تو هر شهری وقتی یه بزرگی وارد میشه یه آقایی وارد میشه مردم شهر گل میریزند روی سرش میگن خوش آمدی؛وقتی کوفه رفت با کاروان زن ها و بی بی ها همه سنگ میزدند...وقتی رسید شهر شام هم هلهله میکنند هم دخترها رو کتک میزنند،شاید زبون حال آقامون این باشه:مردم کوفه و شام،به من علی بن الحسین سنگ بزنید ولی دیگه به سر بابای مظلوم من سنگ پرتاب نکنید...حسین...حسین...

از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک

زنجیر هم به پیکر من گریه می کند

+آخه مقاتل میگن وقتی امام باقر بدن نازنین باباش رو غسل میداد،راوی میگه بدن نازنین زین العابدین رو روی سنگ غسل گذاشت،پرده ای زدند که آقا زاده بابای نازنینش رو راحت غسل بده؛میگه یه وقت شروع کرد های های گریه کردن؛میگه روم نشد اونجا سوال کنم،زین العابدین رو دفن کرد،بعد از مدتی خدمتش رسیدم آقاجان وقتی پدر نازنینت رو غسل میدادی،گریه میکردی! میگه فرمود:وقتی بابام رو غسل میدادم اثر غل و زنجیر جامعه به گردن و پاها و ران مبارکش باقی بود،میخوام بگم یا باقرالعلوم! بابای مظلومت رو غسل دادی یه وقت شروع کردی گریه کردن،یه شبی هم وقتی مردم مدینه خوابیده بودند جد مظلومم امیرالمومنین عزیزدلش رو غسل میداد،به بچه هاش گفته بود آروم گریه کنید صدامونو کسی نشنوه یه وقت دیدند علی دست از غسل کشید،سر به دیوار گذاشت،علی جونم مگه نگفتی آروم گریه کنند...

+چرا بلند بلند گریه میکنی؟نمیدونستم بازوش...پهلوش...میگه یه وقت صدا زد  یا حسن یا حسین یا زینب یا ام کلثوم! هَلُمّوا ! هَلُمّوا ! تَزَوَّدوا اُمّکُمبیاید از مادر توشه برگیرید!  فَهَذَا الْفِرَاقُ‏ وَ اللِّقَاءُ فِی الْجَنَّةِ  بچه ها امشب شب خداحافظیه، دیدار دیگه به قیامت و بهشت، امیرالمومنین میفرمایند:حسنین خودشون رو به روی سینه ی مادر انداختند، همون سینه ای که،علی فرمود:اُشهِدالله اَنَّها قد حَنَّتزهرا چنان صیحه ای زد وَ مَدَّتْ یَدَیْهَا دست ها رو از کفن بیرون آوردوَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِیّاًحسنین را به سینه چسبانید،یه وقت منادی صدازد علی بچه ها رو بردار، ملائکه به گریه شدند؛گذشت، گذشت عصر عاشورا شد؛یه وقت نازدانه ی امام حسین آمد کربلا،سکینه خاتون خودش رو روی بدن پاره پاره انداخت...شروع کرد با پدر حرف زدن...یه وقت عربای بیابانی آمدند؛فَاجتَمِعَ عدّة ...با یه اهانتی این نازدانه رو به گوشه ای پرتاب کردند...

حسین... 

روضه شهادت امام سجاد (ع) - دریا به دیده ی تر من گریه می کند - حاج میثم مطیعی

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 979 زمان : نظرات (0)

 سید مجید بنی فاطمه

 

+السَّلامُ عَلَیکَ یا نورَ الله یا اباصالحِ المَهدی

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبدِالله وَ عَلَي الاَرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»

-این اشک هابه پای شما آتشم زدن

شکر خدا برای شما آتشم زدن

من جبرئیل سوخته بالم نگاه کن

معراج چشم های شما آتشم زدن

سر تا به پا خلیل گلستان نشین شدم

هرجا که در عزای شما آتشم زدن

آقا از آن طرف مدینه و هیزم از این طرف

با داغ کربلای شما آتشم زدن

بردن روی نیزه دلم را و بعد از آن

یک عمر در هوای شما آتشم زدن

گفتن کجاست خانۀ خورشید شعله ور

گفتند بوریای شما آتشم زدن

دیروز عصر تعزیه خوانان شهرمان

همراه خیمه های شما آتشم زدن

امروز نیز نئر و عمان و محتشم

باشعر در رسای شما آتشم زدن

+حالااینطوریه یکی میخواد بره کربلا راحت میره ، هروقت اراده میکنی یه سلام به امام حسین میدی ، اذن و میگیری راه میفتی میری کربلا ... فقط یه مقدار همت میخواد قاطی همتت عشق به حسین بچه هاش ، اما گفت یه کاری میکنم هیچکسی پاشو کربلا نزاره ... گفتن امیر چه میکنی ؟ گفت هرکی بخواد بره کربلا باید یه دستشو بده و بره .... مدتی بعد یه عده رفتن اینکارم کردن اما پیرزنه اومد گفتن باید دست راست چرا دست چپتو گذاشتی ؟ گفت من دست راستم و سال قبل دادم ...

-وقتی سوال کرد،که این سرزمین کجاست؟

گفتن قاضریه و ماریه ، نینواست

فرمود نام دیگر این دشت غصه چیست

این خاک داغدیده مگر قتلگاه کیست؟

اینجا محل ریختن خون انبیاست

گفتن نام دیگر این دشت کربلاست

یا کاشف الکروب ، پناه حسین باش

عباس جان امیر سپاه حسین باش

عباس از کنار برادر تکان نخور

تو از کنار محمل زینب تکان نخور

این دشت کربلاست و پایان راه ماست

این تل زینبیه و آن قتلگاه ماست

اینجا مزار خوبترینها و خاک ماست

اینجا محل ریختن خون پاک ماست

اینجا یتیم ها همه آواره میشوند

اینجا لباس ها همگی پاره میشوند

این خاک امن نیست برای مخدرات

پیچیده بین دشت صدای مخدرات

وقتی حسین فاطمه در کربلا رسید

با خونبهای خود همه دشت را خرید

فرمود عصر روز دهم ای بنی اسد

پر میشود تمامی این دشت از جسد

آنروز دشت کرببلا غرق ماتم است

سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

آنروز پیکر شهدا را کفن کنید

فکری برای پیکر عریان من کنید

اما غروب روز دهم هیچکس نبود

فریاد واعطش زد و فریادرس نبود

در قتلگاه بود و تنش چاک چاک بود

خاکم به سر،سه روز تنش زیر آفتاب بود ....

+الحمدالله همه اهل روضه ان ... نگاه نکن من چیکار میکنم ، صدام چجوریه ، محفل چطوری ، بارتو ببند ... اگه معطل سینه زنیی ، یادت باشه اول گریه مهمه ، تاخوب گریه نکنی ، نمیتونی سینه زن خوبی باشی ... یا اباعبدالله ....

+بگو ببینم تا حالا با ناموست سفر رفتی یه اتفاق بدی بیفته؟ ...

+اول کاری که میکنی میگی با ناموسم بیرونم ، مراعات میکنی .... یا اگه یه اتفاق بیفته ، اول دنبال سر پناه میگردی ... یه وقت دیدن یه دختر کوچولو هی میگه عمه این چه مهمونیه عمه ... عمه دارن سر نیزه هارو نشون میدن ... تو مهمونی برا دختر بچه ها گل میارن ... عمه چرا دارن از دور شمشیرهارو نشون میدن ... حسین .....15:21

+تاریخ میگه آقای من و شما ، هفت تا مرکب عوض کرد ... امادیدن حرکت نمیکنه ، یه نگاه کرد فرمود : بگید ببینم اسم این سرزمین چیه؟...

+گفتن آقا ، پیرمرد قدیمیه رو آوردن ، گفتن اینجا نامش غاضریه ست ، فرمود بگو ببینم آیا نام دیگری هم داره ؟؟ بله آقاجان (من روضه م میخونم ، هر چی میخواد بشه ، بشه ... مستمع باید من راه بندازه تو روضه ... یااباعبدالله ... بایدحقشو ادا کنی ...) فرمود بگو ببینم نام دیگری هم داره ؟...

+عرض کرد بله آقا ، اینجارو نینوا هم میگن ، نام دیگه ای هم داره ؟ ... عرض کرد آقا اینجارو کربلا میگن ، تا گفت کربلا ، فرمود محملا پایین بیاید ، خیمه ها رو بنا کنید ...

بار بگشایید اینجا کربلاست ...

+اول کسی که اومدجلو حسین گرفت زینب بود ... یه نگاه کرد ، گفت داداش بیا برگردیم ... داداش از اون لحظه ای که پامو تو این سرزمین گذاشتم دلشوره دارم داداش ... داداش نکنه اینا میخوان تو رو ازمن بگیرن .... داداش یادته سن و سالی نداشتیم ، بین در و دیوار مادرمو کشتن ؟ ... گفتم سایۀ بابا روسرمه ... شب نوزدهمی تو کوفه فرق بابامو ضربه زدن ، گفتم دو تا برادر دارم ... یکی از یکی مهربونتر ... یکی ازهمه قشنگتر ... دلم خوش بود سایۀ تو بالا سرمه ... هفت صفر یا بیست و هشت صفر داداش حسنم کشتن ، داداش فقط من دیگه تو رو دارم ... بیا برگردیم ...

+برم جلوتر ؟ برم جلوتر ؟ یا اباعبدالله صدا زد خواهر اینجا همون جایی که وعده گاه ما بوده ... اینجا همون جایی که جدمون رسول خدا فرمود ... مادرمون فاطمه برا این مصیبت گریه کرد ... +یااباعبدالله تو این سرزمین یادت باشه آخرین روزاییه که رقیه کنار عمو راه میره ... آخرین شبایی که رباب برا علی لالایی میخونه .... ( جانم) تو همین راه ، دشمنن ... تا دید تشنن ، فرمود به اینا ، تشنه ها آب از ذخیره خودمون بدید . اومدن گفتن آقا دادیم ، فرمود به حیووناشونم آب بدید ... اسباشونم آب بدید ...

+ابی عبدالله دید عقب لشکر یک نفر افتاده خودش اومد بالاسرش ، مشکشو باز کرد مقابل دهانش گرفت ... میگه به قدری آب میخوردم از گوشۀ لب هام آب میریخت ... جیگرم حال اومد ، یه نگاه کرد گفت حسین محبت کردی ، محبتت جبران میکنم ... (نگی برا روضه کم گذاشت) ... بسم الله ...

+همین مرد که اسمش مرد اما نامرد .... همین میدونی چطور تلافی کرد؟ وارد گودال شد دید بدن زخمی ... هی صدا میزنه جیگرم داره از تشنگی میسوزه ... هی رو این خاکا غلط میخوره ... این تیرایی که تو بدن میشکنه ... همه گفتن لابد برا حسین آب آورده ... دیدن این آب هارو ، رو زمین میریزه ، میگه این آب رو رو زمین میریزم اما نمیزارم یه قطره به لبات برسه .....

-بیا برگردیم و آوارم نکن

بگو من خوابم و بیدارم نکن ...

بیا برگردیم از این صحرا بریم

من گرفتارم ، گرفتارم نکن ...

نگو اینجا رو بایدحرم کنم

نگو دوری از برادرم کنم

اگه یه مو از سر تو کم بشه

من باید چه خاکی تو سرم کنم

پاییزی توی بهارمون نبود

ما جدایی توی کارمون نبود

شرط ازدواج من بودی حسین

نه خدایی این قرارمون نبود

تو دلت میاد که آشفته باشم

یا جدایی رو پذیرفته باشم

توی گودالم بری باهات میام

من ولت نمیکنم ، گفته باشم ...

من نمیخوام بی سرت رو ببینم

پاره پاره پیکرت رو ببینم

 من نمیخوام که توی دست کسی

یادگار مادرت رو ببینم

دانلود بخش اول

روضه شب دوم محرم ورود کاروان به کربلا - داین اشک هابه پای شما آتشم زدن  - مجید بنی فاطمه

دانلود بخش دوم
روضه شب دوم محرم ورود کاروان به کربلا - داین اشک هابه پای شما آتشم زدن  - مجید بنی فاطمه

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 921 زمان : نظرات (0)

سید مهدی میرداماد

 

حس میکنی زمین و زمان گریه میکنند

وقتی که جمع سینه زنان گریه می کنند

حسین جان......

فما احْلي اسْما ئكم ...

باز این چه شورش است که درخلق عالم است

در ماتم تو پیر و جوان گریه می کنند

ای حسین...

+پیر و جوون نمیشناسه این اسم،کوچیک بزرگ نداره محرم،مریض و سالم نداره،الان یه عده تو بیمارستانها رو تخت بیماری،هرکی تو هر حالتی اسم تو حسین جان گریه داره، الله اکبر روایت میگه تو "عیون اخبار الرضا " قربون اسمت امام رضا ، فرمود آیاتی تو قرآن هست سجده داره هرکجا باشی تو هر حالتی آیۀ سجده دار بشنوی ، واجب سجده کنی حالا یه حرفی بزنم به دلت بشینه، امام رضا هم فرمود جد ما هم مثل آیات سجده دار قرآن،هرجا اسم حسین  شنیدی واجب گریه کنی، هیچ مومنی اسم حسین نمی شنوه ، مگه این که اشک بریزه،حالا این اسم با دلت چه میکنه

این سیل ، سیل اشک عزادارهای توست

+چه سیلی این سیل ، چه فتنه هایی رو این سیل خراب کرده ، چه مکرها و نیزنگ هایی رو این سیل ویران کرده،مگه شوخی این سیل ، سیل اشک عزادارهای توست ، شک نکنید اونایی که گریه کن حسینن تو حماسۀ حسینی شریکند ، این گریه خیلی عجیبه

این سیل، سیل اشک عزادارهای توست

چون ابر با تمام توان گریه میکنند

تو کیستی که در غم از دست دادنت

 مردان ما شبیه زنان گریه میکنند

+پیغمبر فرمود تو کامل الزیارات بخونبد، پیغمبر فرمود به فاطمه اش ؛ فرمود : دخترم غصه نخور ، حسینت گریه کن زیاد داره،وعده داد ، فرمود دخترم یه زمانی میرسه مردای امت من عین مادر بچه مرده براش ضجّه می زنن،دیدی مادرای که عزیز از دست دادن چه جوری گریه می کنند ،هی می شینه سر خاک عزیزش مشت شو به سینه می کوبه ، عزیزم  .... حسینم .... مادرایی که داغ دیدن منو ببخشن؛ آقاجان ، ما همه سرمایه مون همین گریه هاست،هرچی داریم همین ضجّه و بکاء و فذع و جذع،اینا رو از ما نگیر،هرچی میخوای بگیری بگیر ، محرمت نگیر، یاد کنیم همه شهدا رو آخ همه حرف ما همینه آقاجان یه وقت از ما این گریه ها رو نگیری، یاد همه شهدای مدافع حرم بخیر این مجالس رو ما مدیون خون های اونا هستیم

یک وقت ازما نوحه و دم را نگیرید

سینه زنی و شور و ماتم را نگیرید

آقا برای ما محرم خیرها داشت

ازما گنه کاران محرم را نگیرید

در بین روضه التماست میکنم من

جانم بگیری، گریه هایم را نگیری

+میخوام به اربابم سلام بدم ، سلام با اشک عین زیارت،اصلاً اذن دخول زیارت اشک منم هر جا ببینم چشمت خیسه دو سه تا سلام زیارت ناحیه رو بدم،شب دوم؛ ألسّلام على الاْعْضآء الْمقطّعات ...عاشورای زینب از فردا شروع میشه ناله شو بزن، ألسلام على الرؤوس الْمشالات ...ألسلام على النسْوة الْبارزات ،ألسّلام على الشّفاه الذّابلات ...التماس کنید حسین و ازتون نگیرن، حاضرم همه زندگیم بدم ، حسین ندم،زندگی بی محرم معنا نداره

+من تو یه سال ، دو سال ، ده سال میگیم حسین ، چند ساله میگیم حسین ؟ چند تا کربلا رفتیم ؟ ضریح دیدیم،حرم دیدیم،تربت دیدیم ...؟ دلمون نمیاد از حسین جدامون کنن ، آخ امان از دل زینب ...فردا وقتی شنید اسم این سرزمین کربلاست،دیدن بغض کرد ، هی نگاه به حسین کرد،آخ بمیرم برات آقا،زینبی که پنجاه و چهار سال از حسینش جدا نشده ، رسید فردا به کربلایی که از چهار سالگی بهش گفتن ، بهش گفتن کربلا سرزمین آخر ...کربلا بوی جدایی میده ، رسید کربلا ، تا شنید اسم این سرزمین کربلاست ، تا دید حسینش سر به آسمان میگه: إنّا لله وإنّا إليه راجعون ...

آمد به سرم از آنچه میترسیدم

گفتم که فراغ را نبینم دیدم

+این زینب تا شب عاشورا مضطرب نگران،یه استادی حرف قشنگی میزد ، حرف ذوقی خوبی بود می گفت دیدی از دوم محرم تا عاشورا همه سینه زن ها  مضطربند ، هی از شب دوم سوم به بعد منتظری آخ عاشورا چی میشه،اما روز عاشورا به بعد انگار همه یه جوری آروم میشن ...آخه دل ما دل سینه زنا ، دل گریه کنا ، اصلا ما همه مون اختیارمون دست خودمون نیست مگه نگفت شیعیان ما از زیادی گل ما خلق شدن ببین خیالت راحت کنم زینب دلش بگیره ، دل ما هم میگیره ، زینب مضطرب بشه ، ما هم مضطرب میشیم ، زینب نگران بشه ما هم نگران میشیم ، این نگرانی ادامه داشت ، تا اون وقتی که حسین دست رو قلب زینب گذاشت ، آرام گرفت، اصلاً زینب عاشورا به بعد یه زینب دیگه شد اون بار رسالت و امانتی که حسین رو دوش زینب گذاشت ، خواهرم از اینجا به بعد تو قافله سالاری ...کربلا رو از کربلا ببر کوفه، ببر شام، زینبم اون جوری میشی که خدای تو میخواد " الله اکبر " 

میخواست هر چه از تو خدایت همان شدی

+فک کن این زبانحال حال برادر به خواهر ، حسینی که بعد عاشورا ، همه جا مواظب زینب بود فک نکنی از هم جدا شدن نه،چهل منزل هر وقت پردۀ محمل زد کنار  ، دید سر بالا نیزه داره نگاه میکنه،زینبم

میخواست هرچه از تو خدایم همان شدی

عاشق شدی ، شهید شدی ، جاودان شدی

باید بخوانمت ششمین دختر ز پنج تن

کبری ترین عقیلۀ این خاندان شدی

صبر تو را چگونه بلا سر بیاورت

زینب تو قبل خلق شدن امتحان شدی

+مثل مادرت، يا ممْتحنة امْتحنك الله الذي خلقك قبْل أنْ يخْلقك،کیه زینب ؟،" وما ادراک .... کی میتونه بفهمه این خانم چه کرده ؟ ما شب دوم از بی بی نگیم کی بگیم؟ ...

دلشادی از شهادت عون و محمدت

ازاین که چون حسین تو هم بی جوان شدی

وقت وداع و بوسۀ آخر چه بر تو رفت

آرام جان که رفت تو هم نیمه جان شدی

+تا اون لحظه ، زینب کبری دید ، همۀ امیدش داره میره ، زینب نگران مضطرب ، زینبی که یه لحظه از حسینش جدا نشد ، دیگه راضی شد به رفتن حسینش ، دیگه آروم آروم با حسینش وداع کرد، ببرمت شب عاشورا ، شب عاشورا اون لحظه ها دیگه اون لحنش عوض شد :

شب آخر که پیشمی ، حرم آشوب حسین

نگران دلم نباش ، حال من خوبه حسین

+تو راحت برو نگران نباش

من آب ازسرم گذاشته،به فکر اصغرت باش

میون گودال غربت،داداش مواظب سرت باش

+آخ قربونت برم بی بی جان،دیگه از اینجا به بعد زینب یه زینب دیگه ست

 

آئینه دار و قافله سالار و بی قرار شدی

بعد از حسین یک تنه یک کاروان شدی

بار امانت است که بر دوش میکشی

بیهوده نیست این که چنین قد کمان شدی

جان را چه قابل ست که بی هیچ وحشتی

 صدبار پیش مرگ امام زمان شدی

+شهادت خیلی موهبت والایی،اونا یی که شهید شدن رفتن تو بهشت  جناتٍ تجْري منْ تحْتها الْأنْهار،آرمیده اند ، اما اونایی که میمونن وظیفه شون خیلی  سنگین تره ...زینب از کربلا که رفت ، همۀ بار کربلا رو به دوش کشید ، یه تنه یه کاروان شد، بارها جون امام شو نجات داد،بالا سر علی اکبر یه دونه ش،تو خیمۀ سوخته یه دونه ش،بین راه چقدر ، اونجایی که تو شهر شام دید دارن خاکستر و آتیش میریزن رو عمامۀ زین العابدین،بگذرم،زینب یه نفری وایساد

باید گلوی مرثیه ها رو فشرد و گفت

+اینهمه مصیبت و گفتم ، ورود ، عاشورا و خیمگاه  همه اینها برا زینب سخت نبود،هرکی میخواد روضۀ زینب کبری بشنوه از اینجا به بعد بیاد با من

باید گلوی مرثیه ها رو فشرد و گفت

کی بیقرار مضطرب و ناتوان شدی

+مگه میشه زینب بیقرار و مضطرب بشه  آره میشه،کجا

شهری که چشم بود سرا پای مردمش

آنجا شهید طعنه و زخم زبان شدی

+من یه سوال دارم؟ بچه ها جواب منو با گریه بدید،نذارید جلوتر برم ...میخوام بگم عمه سادات ، میخوام یه سوال ازتون بپرسم ؟ کدوم ورود سختتر بود؟ کدوم ورود به شما سخت گذشت ؟ فردا وارد کربلا شدی سخت بود یا ورود به کربلا سخت بود یا ورود به اون شهری که سه روز پشت دروازه نگه داشتن، شهر و چراغون کردن ...

+بی بی جان فردا که وارد شدی همه محرمات کنارت بودن،عباست اومد،علی اکبرت اومد،حسین ت اومد،اما ورود به شهر شام زن ها هلهله میکردن، آخ یه عده کف میزدن،وای،وای،خانم جان وارد کربلا شدی ، خیمه ات رو بردن ... ببخشید تو رو خدا روضه ورود همینه

+دستور دادن،دور خیمه ها یه گودالی حفر کنند یه گودالی کندن ، خیمۀ مخدرات وسط خیمۀ بنی هاشم،دور تا دور خیمتو محرما گرفتن،ابی عبداالله دستور داد خیمۀ زینب رو یه جایی بزنند تو گودی باشه،مشرف نباشه ، کسی نبینه،حتی سایه شو کسی نبینه،اما شهر شام چی ؟...بردنتون خرابه تو محلۀ یهودیا .... همه با دست خواهر حسین نشون می دادن،خارجیا اومدن، وای،وای،آخ بی بی جان ، بردنتون بازار برده فروشا،یه سر زنجیر به بازوی زینب،یه سر زنجیر به گردن زین العابدین ...ای حسین ....

دانلود بخش اول

روضه شب دوم محرم ورود کاروان ب کربلا - حس میکنی زمین و زمان گریه میکنند - مهدی میرداماد

دانلود بخش دوم

روضه شب دوم محرم ورود کاروان ب کربلا - حس میکنی زمین و زمان گریه میکنند - مهدی میرداماد


تعداد صفحات : 48

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 74
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 381
  • آی پی دیروز : 656
  • بازدید امروز : 1,150
  • باردید دیروز : 6,157
  • گوگل امروز : 11
  • گوگل دیروز : 34
  • بازدید هفته : 15,675
  • بازدید ماه : 15,675
  • بازدید سال : 1,330,708
  • بازدید کلی : 19,836,536